سیاه چاله ای در کمین خوشبختی
تاریخ انتشار: ۳ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۶۷۰۶۰
بنظر ساده ترین اما طولانی ترین مسیر برای به انحراف کشیدن یک ملت، تهی کردن بستر اعتقادی آنهاست تا در دراز مدت و در تناوب نسل ها، آنان که باقیند، دین فاقد روح را دفن کرده و پی کار خویش بروند. یکی از ارکان مهم در نظام اسلامی و فقه امامیه که بسیار حائز اهمیت می باشد، بی شک کانون "خانواده" است و یقینا معاندان برای شکستن مقاومت یک ملت، و به رخوت کشیدن آنها کافیست ستون فقرات خانواده را مورد حمله قراردهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تنهایی، نبود کنترل درونی، ضعف در اعتقادات مذهبی و اخلاقی یا حتی بعضا محدودیتهای مالی باعث می شود برخی اعضای خانواده به سمت نوعی از روابط اجتماعی خطرناک کشیده شوند. یادمان باشد نظام آموزشی ما هم به هر دلیل در این نقیصه ی بزرگ سهیم است و ما که هیچ فرزندانمان هم هیچ آموزشی در این راستا نمیبینند !
نشسته ای و یکباره ناشناسی که او هم درد مشترکی با بقیه هم نسلان خود دارد، وارد حریم خصوصیه عمومی شده ی شما می شود، به راحتی و از روی کنجکاوی و با چاشنی توجیه تجربه آموزی مسیری را با هم یا با چند نفر همزمان آغاز می کنی که انتهایش هرچه نباشد(که نابودیست)، سردی و از هم گسستن روابط و تخاطب خانوادگی و خاموش شدن حرارت کانون خانواده است.
در کنار اینها باید بدانیم حتما جریاناتی هستند که اهدافی از جمله ترویج فرهنگ برهنگی، خیانت و روابط فرازناشویی را دنبال کرده و هر دم و از هر مجرایی در حال تبلیغ آن هستند و نوع بشر نیز بسیار در امر تبلیغات تاثیر پذیر! همیشه طلاق آمیزشی(جنسی) و طلاق عاطفی را شاهد بوده و هستیم اما امروزه روابطی را می بینیم که چه بسا خطرناک تر و خانمان سوز تر باشد، چرا که در طلاق تکلیف طرفین و خانواده های آنها روشن است، اما در این نوع "روابط فرا زناشویی" که با وجود خانواده اتفاق می افتد، آسیب های فراوانی را شاهدیم.
قبول این روابط درباره مردان در دورههای مختلف شایع بوده است،اما اینکه در شرایط جدید زنان متأهل به این امر روی آوردهاند، بسیار نگرانکننده است.هرچند وجود این معلول، علل مهمی چون جبران نیازهای طبیعی و حتی مقابله به مثل می باشد اما یادآوری این موضوع که مشکلات اجتماعی از جایی بیرون جامعه ما نیامده که حالا برای بررسی آن بخواهیم به دنبال دلایل بیرونی بگردیم را باید جدی تر نگاه کرد. نه اینکه برنامه های ماهواره ای و شبکه های اجتماعی بی تاثیر باشند اما اینکه طلاق و روابط فرازناشویی را فقط معلول آنها بدانیم قدری ساده انگارانه است چراکه این آسیب ها در بسترهایی بروز و ظهور می کنند که شاخص های مهم دیگری در آنها دخیل هستند.
به گفته ی یکی از آسیب شناسان اجتماعی جناب آقای معیدفر"در گذشته این روابط براساس تقسیم نقش صورت میگرفت و مهمتر اینکه در آن دوران مرد، نقش اول خانه و خانواده و مرکز تجربه و تبادل اطلاعات و تصمیمگیرنده نهایی بود. در آن فضا زن عنصری متأثر از مرد بود و متناسب با تمایل و نیاز مرد رشد میکرد و نباید پا را بیشتر از حد میگذاشت و همه میدانند که ما دیگر در چنین دنیایی نیستیم. تحصیلات و توقعات و اطلاعات و ارتباطات تغییری چشمگیر داشته است و زن دیگر عنصری تابع نیست که به خاطر محدودیتهایش کوتاه بیاید و به دنبال نیازهایش نرود. اگر در گذشته زن در مقابل چندزنی آشکار یا پنهان مرد سکوت و تمکین میکرد، امروز دیگر این کار را نمیکند و حتی ممکن است حق متقابلی را برای خود بخواهد.
اینکه بخواهیم با تفکرات گذشته به واسطه ی تنوع طلب بودن مردان، رفتارهای اجتماعی آنها را با زنان قابل توجیه بدانیم در دنیای امروزی کارهایی نخواهد داشت و عملا زنان را برای انتقام و برقراری روابطی متقابل حساس تر و جنگنده تر خواهیم نمود. با تناسبات قبلی نمی توان نسخه های موفقی برای تعالی جامعه امروزی نوشت. زنان امروزی با اطلاع از روابط مردشان دیگر به بهانه "حفظ آبرو" و "حرف مردم" با این پدیده کنار نمی آیند و خیانت همسرشان را با تقاضای طلاق تلافی می کنند.
متاسفانه بسیاری از ازدواجها بدون آشنایی عمیق دو طرف نسبت به هم و بر اساس ملاکهای ظاهری و تمایلات لحظه ای منعقد می گردد و در چنین شرایطی طرفین پس از مدتی از نظر ظاهر برای همدیگر عادی شده و نبود رضایت (علی الخصوص در مسائل جنسی)خود را نمایان کرده و تدریجا فرد را به سمت فضایی خارج از محیط خانه رهنمون می سازد. این یعنی وقتی ملاک های ازدواج برای طرفین ظواهر باشد، با تغییر آنها عملا نمی توان شاهد ثبات دیدگاه بود و همواره دیدگاه چنین افرادی در حال دگردیسی بنظر می رسد و چنین طرفی در ازدواج نه خود و نه شریک زندگیش را نمی تواند به ساحل آرامش برساند.
دقت در انتخاب همسر با ملاکهایی ثابت و بدور از تعصبات رایج و نیز کنترل تمایلات به واسطه ی تقوا و بالابردن سطح آگاهی و دانش در این حوزه و نیز بکارگیری نصایح مشاورین و خبرگان این حوزه می تواند بواسطه ی بالابردن سطح هوشیاری برای نجات خانواده، برای هر پدیده ی شوم و نوظهوری زندگی را بیمه نموده و محصول زندگی زناشویی را به بهترین و شیرین ترین تجربه ی زندگی تبدیل نماید.این سیاهچاله ی در کمین خوشبختی را خوب تر بشناسید.
۶۵۶۵
کد خبر 1698842منبع: خبرآنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۶۷۰۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی از وجوه مهم سلامت
به گزارش خبرگزاری مهر، سردار سعید منتظرالمهدی در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت آورده است: یکی از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی، «سلامت» است. چه، با برخورداری از تراز بالای صحت و سلامت است که میتوان برای تحقق اهداف ریز و درشت زندگی و بیشینه سازی شادابی و موفقیت، گام فراسو نهاد و جهد و جد روزافزون نمود. لیکن، نباید از یاد برد که قلمرو و حیطه سلامت هرگز در سطح «سلامت جسم» محدود نمیماند بلکه حیطههای پر اهمیت دیگری را نیز در بر میگیرد که از آن میان سه حیطه دیگر سلامت، یعنی «سلامت روان»، «سلامت اخلاق» و «سلامت اجتماعی» درخور توجه فزونتری هستند (نیازی به یادآوری نیست که این چهار حیطه سلامت پیوند وثیق و جدایی ناپذیری با یکدیگر دارند و لاجرم زوال یا نقصان هریک قادر است آن سه دیگر را دستخوش کژکارکردی کند).
چنانچه از حیث یادآوری و بیش و کم از منظر امروزی بخواهیم تعریفی بس مختصر از این چهار حیطه سلامت به دست دهیم چنین میتوان گفت که جسم آنگاه سالم است که بتوان بی هیچ محدودیتی از همه ظرفیت و توان آن برای «نیکو زیستن» بهره جست، روان نیز زمانی در سلامت است که نه تنها در دام هیچ «تعارض» آشفته ساز و نشانگان ملال انگیز و تنیدگی آشوبناکی گرفتار نشده باشد بلکه لبریز سُرور و وجد و خرسندی و پیوسته در تعالی و پویایی باشد. به همین قیاس سلامت اخلاقی نیز به حالتی اطلاق میشود که ذهن و ضمیر فرد عاری از «احساس گناه» باشد؛ آشکار است که لازمه فراچنگ زدن چنین خلق و حالتی آن است که فرد در کنش و منش و بینش خود، «فضایل اخلاقی» (نظیر صداقت، عدالت، اصالت، امانت و جز آن) را فرو نگذارد و برای بیشینه سازی آنها پیوسته بکوشد. سر انجام، مراد از «سلامت اجتماعی» آلوده نشدن به آسیبهای مختلف از یک سو و داشتن ارتباط و تعامل «شفابخش» با جمع و جامعه از دیگر سو است.
ناگفته پیداست که یک دوجین عامل را میتوان نشان کرد و نشان داد که بر هر یک از این چهار حیطه سترگ سلامت تأثیر میگذارند. اما، تردیدی نمیتوان کرد که در این میان سهم و نقش خانواده برجستهتر است. چون همانگونه که میدانیم در خانواده است که «اندیشه» شکل میگیرد، «شخصیت» فرا می بالد، «منش» نضج مییابد، «نگرش به خویشتن» پایهریزی میشود و «نحوه رفتار» در برابر پدیدهها و در شرایط مختلف، سمت و سو داده میشود.
حال این پرسش در برابر ما عرض اندام میکند که کدام خانواده قادر است تراز و میزان هر یک از چهار نوع سلامت را ارتقا دهد و مانع از فرو شدن در «بیماری» و نقصان سلامت شود؟ در پاسخ به این پرسش میتوان انبوهی شاخص و ملاک را برای «خانواده سلامت محور» و «سالم پرور» فهرست کرد. لیکن به باور من از آن میان شاخصهای زیر اهمیت بیشتری دارند:
۱. سبک زندگی برخوردار از تحرک بهینه (۶۰ دقیقه در روز)، بهداشت مطلوب، چک آپ دورهای، تفریح به موقع و تغذیه مناسب. چنین سبکی نه تنها به سلامت جسم یاری میرساند بلکه سلامت ذهن و روان را نیز مضاعف میکند.
۲. پیروی از الگوی گفت و گوی سازنده برای از میان راندن تعارضات ناگزیر زندگی. در چنین خانوادهای کمتر مشاجره و منازعه و مجادله دیده میشود. چه، اینگونه خانوادهها زبان و کلام را در جهت «مفاهمه» و مصالحه به کار میگیرند و با گفت و شنود به موقع مانع از سایه انداختن تعارضات و مسائل حل نشده بر ساحت جان و روان میشوند.
۳. افزایش مستمر ذخیره شناختی. در خانواده سلامت محور مطالعه و یادگیری رفتاری رایج و مستمر است و لاجرم اعضای اینگونه خانوادهها پیوسته دانایی خود را افزایش میدهند و اندیشه خود را زیبا و غنی میسازند. آنان همچنین میکوشند تا «دانش» خود را به «خِرد» تبدیل سازند و آن را در کنش و عمل خود به کار بندند. ناگفته پیداست که پیامد دانایی، خردمندی و «اندیشه زیبا» خوشامدگویی مستمر به زیباییهای بیکران زندگی و شادابی و شورمندی جسم و روان است.
۴. فضیلت مند زیستن. در خانواده سالم پرور و سلامت محور به فضائل اخلاقی نه تنها در «گفتار» بلکه در «کردار» ارج نهاده میشود. به همین سبب اینگونه خانوادهها اغلب با خود و دیگران «در صلح» و آرامش هستند.
۴. برخورداری از روابط و پیوندهای اجتماعی خرسند ساز. چنین پیوندی نوعی «حمایت اجتماعی» است که همچون «سپری نیرومند» از اعضای خانواده در برابر سختیها و رنجهای ناگزیر زندگی حفاظت میکند (یادمان باشد که در جهان بودن یعنی با دیگران بودن).
خلاصه آنکه، خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد و لاجرم احساس خوشبختی و بهروزی و شادابی آن پیوسته در حال افزایش است.
کد خبر 6090072